خم شده بودم و داشتم از بالای تخت نگاش میکردم ... با آرامشِ همیشگیش ، با لهجه ی ترکیِ بی نهایت شیرینش وَ با مهربونیِ خیلی زیادی داشت واسم حرف میزد ... صورتِ ساده و مهربونی داشت ... موهای کم پشت و ریش های همیشه اصلاح شده َش سفید شده بود ... با اون چشم های آروم و لب هایی که همممممیشه و همه حال لبخند داشت ، حسِ خیلی خوبی به طرفِ مقابل میداد ... همین لبخند رو توی اولین دیدارمون هم همراهِ خودش داشت ... که با خوشروییِ تمام باهام حال احوال کرد و حسابی دلِ آشوبم رو آروم کرد ... خیلی اتفاقی رو به روی هم نشسته بودیم ، واسه همینم هربار که سرم رو بالا میاوردم میدیدم که با مهربونی داره نگاهم میکنه ... بعد ا خواب آب ارغوان ...
ما را در سایت خواب آب ارغوان دنبال می کنید
برچسب : بخوای,دیگه,تمومه, نویسنده : mzehaa بازدید : 36 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 6:30